loading...

almassite

معرفي برندها و كالاهاي مختلف

بازدید : 294
دوشنبه 10 آذر 1399 زمان : 5:46

بازارگردي زنان در دوره قاجار
بازارگردي زنان در دوره قاجار


وظايف و اشتغال گوناگون زنان در اندرون، هرگز به معناي حبس كامل و محروم بودن مطلق آنان از تماس با اجتماع نبوده است و همواره ضرورت ها و دلايلي چند، زنان را به محيط خارج از اندرون مي كشاند. از جمله اصلي ترين اين ضرورت ها، تهيه مايحتاج عمومي از بازار بوده است. ياكوب ادوارد پولاك (طبيب آلماني دربار ناصرالدين شاه) با صراحت عنوان مي كند: «زنان ايراني در خروج از منزل آزادي بسياري دارند.» علاقه زنان به تردد در بازارها، تنها براي تهيه مايحتاج خانه نبوده و عواملي چون ارضاي حس كنجكاوي، مصاحبت با انبوه زنان آشنا و بيگانه، آسودن از رنج هاي خانه در مدت حضور در بازار و ذوق شنيدن اخبار عجيب و غريبي كه در محدوده اندروني همواره از آن محروم بودند، به اين علاقه بيشتر دامن زده است.
از اين رو زنان در بازار پيش از اينكه به فكر خريد باشند، به اقناع تمايلات ياد شده مي پرداختند و به قول دروويل «آنها به هر دكاني سرمي كشند تا در ميان كنجكاوان مقام برجسته اي براي خود احراز كنند... من بارها ناظر زناني بوده ام كه قريب سه ساعت، در شلوغ ترين نقطه بازار مشغول صحبت كردن بودند.» ايرانگردان اروپايي حضور زنان در بازارها را در احوال متفاوتي بيان كرده اند: «به هر تقدير اينجا شلوغ است؛ قطارهاي قاطر و الاغ بار شده، اسبتان را به داخل جوي آب هل مي دهند و اعتنايي به فريادهاي خبردار (راه را بازكنيد) شما ندارند؛ زن هاي خانه دار تنومند راه باريك را سد كرده اند و از زير حفاظ چادرهايشان به سختي چانه مي زنند؛ گروه هاي مردان گرسنه به دور كباب پزها جمع شده اند و بي تابانه انتظار مي كشند.»
«همان طور كه گفتم در بازار جمعيت موج مي زند. كالسكه ها و درشكه ها به آهستگي در ميان جمعيت پيش مي روند و حتي جايي كه كوچه به اندازه كافي پهن است به كندي حركت مي كنند. زنان كه سرتاپايشان پوشيده است و دمپايي هاي پاشنه بلندي به پا دارند آهسته و با طمانينه راه مي روند و هر وقت چشمشان به يك فرنگي مي افتد بي درنگ چهره شان را رو به ديوار برمي گردانند. خانم هاي متشخص همراه با تعداد زيادي خدمتكار زن و مرد در مقابل حجره پارچه فروشان توقف مي كنند و از پشت روبندهايشان به پارچه هاي ابريشمين خيره مي شوند سپس بر سر قيمت جنس مورد علاقه شان مدت ها با صاحب مغازه چانه مي زنند.»
«در مورد زناني كه با كالسكه، سواره يا پياده حركت مي كنند نمي توان مطالب زيادي گفت چون اندامشان كاملاپوشيده است و حتي چشمانشان هم در پشت روبند سفيدي پنهان شده است، آنان كه شلوارهاي سبز گشاد و چين داري به پا دارند و كفش هايشان هم به همين رنگ است و اغلب همراه يك يا چند خدمتكار در ميدان توپخانه ديده مي شوند. بنا به آداب و رسوم ايران مردان هيچ گاه با زنانشان در مكان هاي عمومي ظاهر نمي شوند و بازارگردي تفريحي بدون مردان خانواده است. بنابراين آنها در معيت دوستان يا ساير اعضاي خانواده به بازار مي روند.» در چنين حالتي نكته جالب توجهي براي كارلاسرنا به عنوان زني سفرنامه نويس و حساس به رفتارها و منش هاي روزمره ايرانيان آن است كه در فضاي عمومي نيز حضور زنان جدي گرفته نمي شود: «در نظر اول، بازار همچون بالماسكه اي به نظر مي آيد كه در آن تنها زن ها به زدن نقاب ناگزيرند. زنان ايراني زيرچادر و روبنده به كلي ناشناختني هستند. اظهار ادب نسبت به جنس لطيف امري كاملانامانوس است. هيچ گاه مردي را با زني همراه نمي بينيم. زنان، تنها يا دو نفري يا دسته جمعي، پياده يا سوار بر اسب و قاطر يا خر حركت مي كنند. هيچ كس براي آنها راه باز نمي كند و بيشتر اوقات شخصا به زحمت راه خود را باز مي كنند و جلو مي روند.»
دوگوبينو در توضيح احوالات عصر ناصري مي نويسد: «در ميان ازدحام بازار دسته هايي از زنان ديده مي شوند كه دو به دو، چهار به چهار و اغلب تنها گردش مي كنند. همه به طور يكسان خود را در چادرهاي وال، چيت و به ندرت ابريشم به رنگ آبي تيره پيچيده اند كه سر تا پايشان را مي پوشاند. در برابر بساط يك دكان پارچه فروشي چمباتمه مي زنند. قواره هاي پارچه هاي ابريشمي و نخي را به هم مي ريزند. بحث مي كنند، مقايسه مي كنند و چون نمي توانند تصميم بگيرند برمي خيزند و به دكان ديگري مي روند. اين كار را مانند زنان ساير كشورها چندبار تكرار مي كنند بي آنكه چيزي بخرند... در حالي كه فروشندگان همه نيروي فصاحت و اقناع خود را به كار مي برند تا اين سليقه هاي مردد و بي ثبات را متمركز سازند، كليه شايعات و بدگويي هاي شهر از دكاني به دكان ديگر منتقل مي شود و بازار را پرمي كند.»ايرانگرد ديگري به نام بل درباره سفرش به قزوين مي نويسد: «هرچه بيشتر در شهر قزوين پيش مي رفتيم، خيابان ها باريك تر و پرجمعيت تر مي شد. پر از مردان عبا به دوش و زنان چادرپوش كه در جلوي دكان ها مشغول خريد و فروش، ميوه خوردن و گپ زدن بودند.»

نرده دزدگیر پنجره

حفاظ پنجره متحرک

عکس حفاظ پنجره دوجداره


فووريه طبيب فرانسوي ناصرالدين شاه ضمن اشاره به اينكه بيشترين جمعيت مشتريان در بازار كفاش ها و بزازهاي تهران زنان هستند، مي نويسد: «زنان طبقات متوسط از صبح تا شام چون مور و ملخ بازار را پر مي كنند.» در سفرنامه كلارا كوليور رايس مي خوانيم: «رفتن به بازار يكي از امور زنان ايراني است. اما اگر زني خيال بازار رفتن داشته باشد به ندرت تنها مي رود. آنها علاوه بر مغازه ها به كاروانسراها هم مي روند. در كاروانسراها تاجراني حجره دارند كه اجناس خاص مورد علاقه زنان را تهيه مي كنند. مشاهده كالسكه اي بر در ورودي يكي از اين كاروانسراها در حالي كه گاه خواجه سرايي در محل ويژه كالسكه چي نشسته است و پنج، شش زن با حجاب كامل و خندان و گفت وگوكنان از آن پياده مي شوند، امري عادي است... براي زناني كه اين چنين دسته جمعي به خريد مي روند از نظر زماني هيچ محدوديتي وجود ندارد.

منبع: سميه سادات شفيعي، «نگاهي جامعه شناختي به فراغت زنان در دوره قاجار»، فصلنامه علوم اجتماعي، 1393.

بازارگردي زنان در دوره قاجار
بازارگردي زنان در دوره قاجار


وظايف و اشتغال گوناگون زنان در اندرون، هرگز به معناي حبس كامل و محروم بودن مطلق آنان از تماس با اجتماع نبوده است و همواره ضرورت ها و دلايلي چند، زنان را به محيط خارج از اندرون مي كشاند. از جمله اصلي ترين اين ضرورت ها، تهيه مايحتاج عمومي از بازار بوده است. ياكوب ادوارد پولاك (طبيب آلماني دربار ناصرالدين شاه) با صراحت عنوان مي كند: «زنان ايراني در خروج از منزل آزادي بسياري دارند.» علاقه زنان به تردد در بازارها، تنها براي تهيه مايحتاج خانه نبوده و عواملي چون ارضاي حس كنجكاوي، مصاحبت با انبوه زنان آشنا و بيگانه، آسودن از رنج هاي خانه در مدت حضور در بازار و ذوق شنيدن اخبار عجيب و غريبي كه در محدوده اندروني همواره از آن محروم بودند، به اين علاقه بيشتر دامن زده است.
از اين رو زنان در بازار پيش از اينكه به فكر خريد باشند، به اقناع تمايلات ياد شده مي پرداختند و به قول دروويل «آنها به هر دكاني سرمي كشند تا در ميان كنجكاوان مقام برجسته اي براي خود احراز كنند... من بارها ناظر زناني بوده ام كه قريب سه ساعت، در شلوغ ترين نقطه بازار مشغول صحبت كردن بودند.» ايرانگردان اروپايي حضور زنان در بازارها را در احوال متفاوتي بيان كرده اند: «به هر تقدير اينجا شلوغ است؛ قطارهاي قاطر و الاغ بار شده، اسبتان را به داخل جوي آب هل مي دهند و اعتنايي به فريادهاي خبردار (راه را بازكنيد) شما ندارند؛ زن هاي خانه دار تنومند راه باريك را سد كرده اند و از زير حفاظ چادرهايشان به سختي چانه مي زنند؛ گروه هاي مردان گرسنه به دور كباب پزها جمع شده اند و بي تابانه انتظار مي كشند.»
«همان طور كه گفتم در بازار جمعيت موج مي زند. كالسكه ها و درشكه ها به آهستگي در ميان جمعيت پيش مي روند و حتي جايي كه كوچه به اندازه كافي پهن است به كندي حركت مي كنند. زنان كه سرتاپايشان پوشيده است و دمپايي هاي پاشنه بلندي به پا دارند آهسته و با طمانينه راه مي روند و هر وقت چشمشان به يك فرنگي مي افتد بي درنگ چهره شان را رو به ديوار برمي گردانند. خانم هاي متشخص همراه با تعداد زيادي خدمتكار زن و مرد در مقابل حجره پارچه فروشان توقف مي كنند و از پشت روبندهايشان به پارچه هاي ابريشمين خيره مي شوند سپس بر سر قيمت جنس مورد علاقه شان مدت ها با صاحب مغازه چانه مي زنند.»
«در مورد زناني كه با كالسكه، سواره يا پياده حركت مي كنند نمي توان مطالب زيادي گفت چون اندامشان كاملاپوشيده است و حتي چشمانشان هم در پشت روبند سفيدي پنهان شده است، آنان كه شلوارهاي سبز گشاد و چين داري به پا دارند و كفش هايشان هم به همين رنگ است و اغلب همراه يك يا چند خدمتكار در ميدان توپخانه ديده مي شوند. بنا به آداب و رسوم ايران مردان هيچ گاه با زنانشان در مكان هاي عمومي ظاهر نمي شوند و بازارگردي تفريحي بدون مردان خانواده است. بنابراين آنها در معيت دوستان يا ساير اعضاي خانواده به بازار مي روند.» در چنين حالتي نكته جالب توجهي براي كارلاسرنا به عنوان زني سفرنامه نويس و حساس به رفتارها و منش هاي روزمره ايرانيان آن است كه در فضاي عمومي نيز حضور زنان جدي گرفته نمي شود: «در نظر اول، بازار همچون بالماسكه اي به نظر مي آيد كه در آن تنها زن ها به زدن نقاب ناگزيرند. زنان ايراني زيرچادر و روبنده به كلي ناشناختني هستند. اظهار ادب نسبت به جنس لطيف امري كاملانامانوس است. هيچ گاه مردي را با زني همراه نمي بينيم. زنان، تنها يا دو نفري يا دسته جمعي، پياده يا سوار بر اسب و قاطر يا خر حركت مي كنند. هيچ كس براي آنها راه باز نمي كند و بيشتر اوقات شخصا به زحمت راه خود را باز مي كنند و جلو مي روند.»
دوگوبينو در توضيح احوالات عصر ناصري مي نويسد: «در ميان ازدحام بازار دسته هايي از زنان ديده مي شوند كه دو به دو، چهار به چهار و اغلب تنها گردش مي كنند. همه به طور يكسان خود را در چادرهاي وال، چيت و به ندرت ابريشم به رنگ آبي تيره پيچيده اند كه سر تا پايشان را مي پوشاند. در برابر بساط يك دكان پارچه فروشي چمباتمه مي زنند. قواره هاي پارچه هاي ابريشمي و نخي را به هم مي ريزند. بحث مي كنند، مقايسه مي كنند و چون نمي توانند تصميم بگيرند برمي خيزند و به دكان ديگري مي روند. اين كار را مانند زنان ساير كشورها چندبار تكرار مي كنند بي آنكه چيزي بخرند... در حالي كه فروشندگان همه نيروي فصاحت و اقناع خود را به كار مي برند تا اين سليقه هاي مردد و بي ثبات را متمركز سازند، كليه شايعات و بدگويي هاي شهر از دكاني به دكان ديگر منتقل مي شود و بازار را پرمي كند.»ايرانگرد ديگري به نام بل درباره سفرش به قزوين مي نويسد: «هرچه بيشتر در شهر قزوين پيش مي رفتيم، خيابان ها باريك تر و پرجمعيت تر مي شد. پر از مردان عبا به دوش و زنان چادرپوش كه در جلوي دكان ها مشغول خريد و فروش، ميوه خوردن و گپ زدن بودند.»

نرده دزدگیر پنجره

حفاظ پنجره متحرک

عکس حفاظ پنجره دوجداره


فووريه طبيب فرانسوي ناصرالدين شاه ضمن اشاره به اينكه بيشترين جمعيت مشتريان در بازار كفاش ها و بزازهاي تهران زنان هستند، مي نويسد: «زنان طبقات متوسط از صبح تا شام چون مور و ملخ بازار را پر مي كنند.» در سفرنامه كلارا كوليور رايس مي خوانيم: «رفتن به بازار يكي از امور زنان ايراني است. اما اگر زني خيال بازار رفتن داشته باشد به ندرت تنها مي رود. آنها علاوه بر مغازه ها به كاروانسراها هم مي روند. در كاروانسراها تاجراني حجره دارند كه اجناس خاص مورد علاقه زنان را تهيه مي كنند. مشاهده كالسكه اي بر در ورودي يكي از اين كاروانسراها در حالي كه گاه خواجه سرايي در محل ويژه كالسكه چي نشسته است و پنج، شش زن با حجاب كامل و خندان و گفت وگوكنان از آن پياده مي شوند، امري عادي است... براي زناني كه اين چنين دسته جمعي به خريد مي روند از نظر زماني هيچ محدوديتي وجود ندارد.

منبع: سميه سادات شفيعي، «نگاهي جامعه شناختي به فراغت زنان در دوره قاجار»، فصلنامه علوم اجتماعي، 1393.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 7

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 76
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 385
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 389
  • بازدید ماه : 3586
  • بازدید سال : 4575
  • بازدید کلی : 58641
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی

    سنگ تراورتن مرمریت گرانیت سنگ هایی که در کارخانه سنگ اصفهان به فروش می‌ رسند در انواع مختلف هستند

    تعمیر ، رفوگری و ریشه دوزی فرش در تهران برای انواع فرش دستبافت و ماشینی و موکت شویی قالیچه های قیمتی و دستگاه مبل شویی در قالیشویی سپید تهران قالیشویی نوآوران نانو بهترین قالیشویی تهران برای شستشوی فرش دستباف و گل ابریشم،مبل شویی در بهترین قالیشویی مخصوص فرش ابریشمی یا گل ابریشم دستباف و ماشینی عدم نیاز به جابجایی مبل : یکی از مهم ترین مزایای قیمت مبل شویی